- وقت ناشناس
- جاورنشناس کسی که مقام و موقع را تشخیص ندهد مقابل وقت شناس
معنی وقت ناشناس - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کسی که مقام و موقع را تشخیص ندهد مقابل وقت شناس
آنکه حق نعمت کسی را فراموش می کند و پاس نمی دارد
گاه شناس جاور شناس اوام دان کسی که زمان و موقع هر کاری را می شناسد موقع شناس موقع ناشناس وقت ناشناس: (بسمع خواجه رسان ای ندیم وقت شناس بخلوتی که در اواجنبی صبا باشد) (حافظ)، عالم بعلم ساعات وفصول وازمنه، منجم ستاره شناس، کسی که دم را غنیمت داند ابن الوقت: (بیا که وقت شناسان دو کون بفروشند بیک پیاله می صاف و صحبت صنمی) (حافظ)
((~. ش))
فرهنگ فارسی معین
موقع شناس، مقابل وقت ناشناس، عالم به علم ساعات و فصول و ازمنه، منجم، ستاره شناس، کسی که دم را غنیمت داند، ابن وقت